و کسی در باد بود،
دیدم صدای ساز نهفته اش را روی گلبرگ های تیره شب هنگام.
و غزل های آرام آرام، رو به هوای روشن فردا.
و کسی در باد می رفت ...
تنها،
بی حتی یک لحظه سکوتی از پس حرفهای ناشنیده دور.
و سایه ای پشت دریاها،
مرا به یاد آسمان می خواند ...