فردا، دوباره برایت خواهم خواند.
دوباره از سپیدارها برایت نامه ای خواهم نوشت.
فردا دوباره صدایت خواهم زد ... ای ماه سپید من،
دیروزهای مرا از یاد نبر که اگر تو مرا فراموش کنی،
دیگر تمام این راه های رو به ناپیدا،
پشت هاله های غلیظ مه فرو خواهند رفت.
یادت هست؟
برده بودیم تمام زلالی یک پروانه را به خانه جاودانه خورشید.
من سبزه های روییده بر کنار هستی نا استوار یک قاصدک را درک کرده بودم.
فردا دوباره به دیدنت خواهم آمد.
پشت تجلی رودهای رفته به دیدار دریاها ...
پشت میراث یک درخت کهنه.
... ای ماه سپید من!!