-
قاب خالی آسمان
پنجشنبه 27 فروردینماه سال 1388 16:03
نگاه کن، ... به دستهای خالی یک قاب ساده اردیبهشت کهنه و دیوارهای سپیدی به وسعت آنچه که چشمان شقایق ها خواهند دید. و نقش یک هفتاد سالگی چشمانی که آبی آسمان را می دانست. او به تاریخ دروغین انسان خواهد رفت، تو به میهمانی نو ترین ترانه روزهای سیاه ... .
-
فردا
چهارشنبه 26 فروردینماه سال 1388 08:58
فردا، دوباره برایت خواهم خواند. دوباره از سپیدارها برایت نامه ای خواهم نوشت. فردا دوباره صدایت خواهم زد ... ای ماه سپید من، دیروزهای مرا از یاد نبر که اگر تو مرا فراموش کنی، دیگر تمام این راه های رو به ناپیدا، پشت هاله های غلیظ مه فرو خواهند رفت. یادت هست؟ برده بودیم تمام زلالی یک پروانه را به خانه جاودانه خورشید. من...
-
سپیده دم
سهشنبه 25 فروردینماه سال 1388 20:21
و کسی در باد بود، دیدم صدای ساز نهفته اش را روی گلبرگ های تیره شب هنگام. و غزل های آرام آرام، رو به هوای روشن فردا. و کسی در باد می رفت ... تنها، بی حتی یک لحظه سکوتی از پس حرفهای ناشنیده دور. و سایه ای پشت دریاها، مرا به یاد آسمان می خواند ...